اگر با جست و جوی عبارت“افسردگی بعد از جدایی از دوست پسر/دوست دختر” به این مقاله رسیدهاید، شما احتمالا از آسیب دیدگان افسردگی بعد از جدایی هستید. افسردگی بعد از جدایی همیشه بلافاصله بعد از اتمام رابطه به وجود نمیآید پس ممکن است که دچار این نوع افسردگی باشید ولی مطلع نباشید. پیشنهاد میشود حتی اگر دچار این عارضه نیستید این مقاله را مطالعه کنید تا بتوانید با آگاهی بیشتر به روابط خود و اطرافیانتان نگاه کنید.
ارتباط با جنس مخالف ریشه در غریزه انسان دارد اما عملکرد صرفا غریزی و بر اساس احساسات در روابط و بعد از پایان رابطه مشکلات زیادی را به همراه خواهد داشت.
احساس غم، تنهایی، پشیمانی و شرم از جمله احساساتی هستند که انسانها بعد از اتمام رابطه یا شکست عاطفی تجربه میکند. این احساس در کوتاه مدت عادی است اما اگر به درازا بکشد یا به شدت آن افزوده شود، افسردگی بعد از جدایی تلقی میشود.
افسردگی بعد از جدایی دلایل متعددی میتواند داشته باشد که در ادامه به آن اشاره خواهد شد:
میتونم دوباره عاشق بشم؟
اگه تا ابد تنها بمونم؟
میتونم مثل اون رو پیدا کنم؟
دوباره میتونم به اون رابطه برگردم؟
نگرانی درباره آیندهی بعد از جدایی یکی از عوامل افسردگی بعد از جدایی میباشد. در این مواقع فرد احساسات منفی زیادی را تجربه میکند. باید آگاه باشید که این احساسات کاملا طبیعی است و ارتباطی به عشق سابقتان یا فردی که با او در ارتباط بودهاید ندارد. این احساس نگرانی ریشه در شخص شما دارد. نگرانی بابت آینده نامعلوم تاثیرات زیادی روی شما خواهد گذاشت مثل ترس از برقراری رابطه با فرد جدید یا ترس از ازدواج مجدد زیرا شما در عین حال که میخواهید اتفاقات جدیدو خوبی برای خود رقم بزنید به خاطر تجربه تلختان دچار ترس میشوید
رها شدن، طرد شدن و فراموش شدن در شما احساس سرخوردگی و در نهایت به خدشهدار شدن غرورتان میانجامد. در اینجا منظور از “غرور” خودشیفتگی یا احساس خودبزرگ بینی نیست که برخی با غرور اشتباه میگیرند بلکه احساس ارزشمند و گاها اعتماد به نفس شماست. درواقع بخشی از احساس درد و ناراحتی که تجربه میکنید به خاطر خدشه دارد شدن غرورتان است نه فقط دلشکستی.
از عوارض افسرگی بعد از جدایی، کاهش تمرکز شماست. به این صورت که شما قدرت تحلیل، تفکیک و دقتتان کاهش پیدا میکند و ممکن است خطاهای زیادی را مرتکب شوید. مثل اشتباه پر کردن یک فرم، جا گذاشتن لوازم، فراموش کردن قرارها یا اموری که به صورت مستمر در مواقعی خاص انجام میدادید. این موضوع نباید سبب شود که شما بعد از جدایی کار و زندگی خود را رها کنید و تمام روز را به خود سرزنشی و مرور خاطرات و غصه خوردن بپردازید.
کسانی که دچار کمالگرایی هستند در این مقطع کارشان سختتر است زیرا افراد کمالگرا در صورت خوب پیش نرفتن بخشی از کار قادرند کل کار را تعطیل کنند و خود را بابت آن سرزنش کنند. زیاد فکر کردن به یک مسئله سبب بولد شدن آن در ذهنتان میشود و شما خود را در برابر حل آن ناتوان خواهید دید.
شما هم جملاتی از قبیل
چقدر بهت گفتم…؟
دیدی بهت گفتم…؟
اگه به حرفم گوش میکردی…. اینطوری نمیشد
همین کارا رو کردی که ولت کرد
و هزار گوش و کنایه و یادآوری تلخ دیگر را از خانواده و اطرافیان شنیدهاید؟ متاسفانه شنیدن این جملات چیزی جز بیشتر کردن احساس شرمساری و تحقیر شدن و غصه را به همراه نخواهد داشت. مهم نیست چه فکری و هدفی پشت این حرفهاست. دلسوزی، خیرخواهی، جلوگیری از تکرار اشتباه یا هر چیز دیگر تغییری در احساس بدی که از شنیدن این حرفها به شما میدهد ندارد.
به اندازه کافی زیبا نیستم؟
به اندازه کافی جذاب و دوست داشتنی نیستم؟
شاید من زیاده خواهم و لیاقتم همون بوده نباید بیشتر ازش درخواست میکردم؟
میگفت “تو خیلی……………..هستی و اصلا نمیتونی………” با این همه ایراد من نمیتونم هیچ رابطه موفقی داشته باشم.
رها شدن، ترد شدن، مکالمات تخریبی در طول رابطه یا هنگام عصبانیت و اتمام رابطه، برخورد خانواده و اطرافیان در مواجه با جدا شدن شما از عشقتان تاثیر زیادی در کاهش اعتماد بنفستان دارد. زیرا احساس سرخوردگی و حقارت و عدم ارزشمندی را در شما تشدید میکند.
خبر خوشحال کننده این است که افسردگی بعد از جدایی تا شش ماه به طول میانجامد و پس از آن به صورت خود جوش بهبود پیدا میکند. اگر علائم افسردگی در شما خفیف است با خودمراقبتی و سیستم خوب حمایتی خودتان بر آن غلبه کنید اما اگر علائمتان جدی است و حس میکنید به تنهایی نمیتوانید بر آن غلبه کنید حتما به روانکاو مراجعه کنید و مسئلهتان را با او مطرح کنید تا مورد درمان قرار بگیرید.
در این قسمت به مهمترین بخشهای غلبه بر افسردگی بعد از جدایی اشاره خواهد شد:
مهم است که شرایط موجود را واقع بینانه برای خود بازگو کنید و آن را با تمام خوشایندی و ناخوشایندیاش بپذیرید سپس شروع به تصمیم گیری کنید.
برای مثال دوست پسر/دوست دختر یا همسر سابقتان به شما گفته است که دوستتان دارد و تا ابد درکنار شما خواهد ماند ولی در مقطعی از رابطهتان شما را نادیده گرفته و مرتکب خیانت شده است.
نکتهای که در اینجا اهمیت دارد این است که ایشان با خیانت گفتهی خودشان را نقض کردهاند پس نمیتوانید بگویید او بسیار به من علاقه دارد و دوست دارد تا ابد پیش من باشد و در نهایت خودتان را بابت ندادن فرصت دوباره به او سرزنش کنید یا به بازگشت به رابطهتان بعد از جدایی امیدوارد باشید. بلکه به عنوان کسی که شما را دوست ندارد و تعهدی به شما ندارد در مورد او تصمیم بگیرید.
ذهن انسان تمایل دارد که به وقایع مثبت را مرور کند پس طبیعی است که بیشتر به خاطرات مشترک شیرینتان فکر کنید تا منفی اما نباید اجازه دهید بولد شدن خاطرات مشترک شیرین بعد از جدایی سبب تردید شما در تصمیمتان یا نادیده گرفتن اشتباهات سرزده از دوست پسر یا دوست دخترتان شود. باید تمام اتفاقات افتاده بینتان به اندازه خودشان در تصمیم شما موثر باشند.
بعد از فوت یک فرد تا مدتها برای او مراسم یادبود و عزاداری برگزار میشود همچنین حال روحی بازماندگان تا مدتی بد است و این کاملا پذیرفته شده است از سمت مردم. اما در رابطه با جدایی از یک فرد این مسئله هنوز پذیرفته شده نیست که رهایی از افسردگی بعد از جدایی، پذیرش جدایی آن به سرعت اتفاق نمیافتد و نباید خودتان را بابت طولانی شدن این پروسه سرزنش کنید و آن را نوعی ضعف تلقی کنید.
با خود مهربان باشید و به خودتان فرصت دهید برای عزاداری، غصه خوردن، گریه کردن، مرور خاطرات و در نهایت پذیرش جدایی. نباید برای نشان دادن قدرت خود به شخصی که از اون جدا شدهاید یا بیاهمیت نشان دادن جدایی فرصت سوگواری برای جدایی را از خود بگیرید.
لازم است که به زندگی خود معنا بدهید و انگیزه و دغدغه تازه برای خود ایجاد کنید تا کمتر به فکر و خیال و مرور خاطرات گذشته بپردازید. تعیین هدف به احساس ارزشمندی و بالا رفتن اعتماد بنفس و امید به زندگی شما میافزاید.
صحبت کردن با تراپیست از امنترین مکالمات شناخته میشود که جنبهی درمانی دارد اما اگر میخواهید کسی را در جریان وضعیت یا افسرگی بعد از جداییتان بگذارید حتما فردی قابل اعتماد باشد که بتواند در روند بهبودتان شما را یاری کند نه کسی که با جملات تخریبی و کنایه آمیزی که بالاتر به آن اشاره شد روند بهبودتان را مختل سازد.
برخلاف تصور عموم که اعضا خانواده را همصحبت امن معنی میکنند باید در نظر داشته باشید که تفاوت نسلها و عدم درک دست از شما ممکن است واکنشهایی به روایت شما از رابطهتان نشان دهند که در روحیهتان تاثیر بدی بگذارد یا توصیههایی بکنند که شرایط شما را وخیمتر کند.
در اینجا لازم است به نکتهای مهم اشاره شود و آن هم تصمیماتی است که بعد از جدایی از دوست پسر/دوست دختر یا همسر میگیرید:
اگر بعد از جدایی تصمیم به ازدواج یا برقراری رابطه با شخصی جدید یا حتی شخص قبلی گرفتید لطفا تامل بیشتری روی تصمیمتان داشته باشید و به خود زمان بدهید تا از هیجانی نبودن تصمیمات مطمئن شوید.
دلایل اکثر مردم در روابط و ازدواجشان بعد از جدایی هیجانی و از سر عصبانیت است؛ به این صورت که برای اثبات خواستنی بودن یا بیاهمیت نشان دادن رابطه تمام شده یا فراموشی زودهنگام شخص قبلی فورا تصمیم به ازدواج یا ورود به رابطه جدید میگیرند.
برخی هم به خاطر شرایط سختی که تنهایی بعد از جدایی برای آنها به وجود آورده است جهت فرار از تنهایی ازدواج میکنند یا وارد رابطهی جدید میشوند که در شرایط عادی شاید این تصمیم را نمیگرفتند.
متاسفانه این نوع افسردگی در خانمها شایعتر است.
در صورتی که دوران افسردگیتان بیشتر از شش ماه به طول بینجامد باید به روانشناس مراجعه کنید.