ازدواج برای فرار از خانواده

چرا به فکر ازدواج برای فرار از خانواده می افتیم؟

از گذشته تا امروز و با توجه به مرد سالاری که در خانواده های ما وجود داشته است، نقش دخترها و پسرها در تصمیم گیری برای ازدواج کمرنگ بوده است. در گذشته ممکن بود که دختر و پسر پیش از این که ازدواج کنند حتی برای یک بار همدیگر را ملاقات نکنند و سر سفره عقد با همدیگر آشنا شوند.

هم چنین یکی از عوامل دیگری که جوان ها به خصوص دخترهای جوان را به این فکر می اندازد که برای رها شدن از شرایطی که در خانه تجربه می کنند ازدواج کنند، بدرفتاری خانواده است. واقعیتی که وجود دارد این است که براساس تحقیقات انجام شده تعداد نسبتا زیادی از افرادی که با اختلالات روانی مواجه هستند، به دلیل مشکلات خانوادگی دچار اختلال شده اند. به همین دلیل، شرایط بد خانوادگی ممکن است افراد را به این فکر بیندازد که ازدواج فرار از خانه پدری را تجربه کنند.

در ادامه موارد دیگری که ممکن است باعث شود دختران و پسران به فکر ازدواج برای فرار از خانواده بیفتند را بیان می کنیم:

1- خشونت های خانگی

متاسفانه خشونت های خانگی هنوز در جامعه ما رواج زیادی دارد. دختر یا پسری که مورد اذیت و آزار خانواده اش قرار می گیرد، تصمیم می گیرد برای فرار از خانواده دست به ازدواج بزند. آمار نشان می دهد که حدود یک پنجم کودک و نوجوانان حداقل یک بار در زندگی شان مورد اذیت و آزار والدین شان قرار گرفته اند.

این نوع از بدرفتاری ها تحمل فضای خانواده را برای نوجوان و یا جوان بسیار سخت می کند. به همین دلیل به فکر چاره جویی می افتد و به این نتیجه می رسد که اگر ازدواج کند می تواند از محیط خانواده اش دور شود. ( Forced Marriage & Servile Marriage )

2- مشکلات فرهنگی

مشکلات فرهنگی یکی از عوامل مهمی است که باعث می شود فرزندان خانواده ها به فکر ازدواج برای فرار از خانواده بیفتند. در واقع کسانی که در خانواده شان مشکلات فرهنگی کوچک و بزرگ وجود دارد، ازدواج برای فرار از خانه پدری را یک راهکار قطعی می دانند.

بی سوادی، آموزش های نادرست و ناکافی و باورهای غلط باعث می شود که شرایط فرهنگی خانواده مناسب نباشد و فرزندان در خانواده احساس راحتی نکنند. یکی از اشتباهات بزرگی که بعضی از خانواده ها می کنند این است که با فرزندان شان ارتباط خوبی برقرار نمی کنند. در چنین خانواده هایی دختر و پسر احساس می کنند که هیچ نقشی در خانواده ندارند.

اگر در خانواده ای ارتباط بین پدر و مادر و فرزندان مناسب نباشد، خانواده از حالت دوستانه اش خارج می شود و نه دختر و پسر احساس بی ارزشی می کنند. آن ها به این نتیجه می رسند که نظرات شان برای خانواده شان اهمیتی ندارد و فقط باید از دستوراتی که به آن ها داده می شود اطاعت کنند.

یکی از مشکلاتی که ممکن است تحمل فضای خانه را برای فرزندان سخت کند، اعتیاد والدین است. پیشنهاد می کنم در این رابطه حتما مقاله با یک پدر معتاد چه کنیم را مطالعه کنید.

3- مسائل اقتصادی

متاسفانه در سال های اخیر، افزایش مشکلات اقتصادی باعث شده که خواسته هایی که فرزندان از پدر و مادرشان دارند برآورده نشود. تامین کردن هزینه های فرزندان یکی از وظایفی است که هر خانواده ای دارد. اما در شرایطی که وضعیت اقتصادی خانواده مطلوب نباشد، پدر و مادر نمی توانند خواسته های فرزندشان را برآورده کنند.

در نتیجه وقتی که دختر یا پسر می بیند که پدر و مادرش نمی توانند وسایل یا لباس یا چیزهای دیگری که دوست دارد را برایش تهیه کنند تصمیم به ازدواج برای فرار از خانواده می گیرد. این موضوع در مورد دختران بیشتر صدق می کند.

در واقع وقتی که دختر می بیند که خانواده اش نمی توانند چیزهایی که می خواهد را در اختیارش بگذارند برای ازدواج برای فرار از خانواده پدری اقدام می کند. یکی از مشکلات دیگری که در چنین مواردی پیش می آید این است که دختران به جای این که با فردی همسن و سال خودشان ازدواج کنند، تصمیم می گیرند با فردی که از خودشان بزرگتر است اما از نظر وضعیت اقتصادی شرایط بهتری دارد ازدواج کنند و به این طریق آرزوهایشان برآورده شود.

چرا ازدواج برای فرار از خانواده تصمیم درستی نیست؟

تا این جا عواملی که باعث میشد دختر یا پسر به ازدواج برای فرار از خانه پدری فکر کنند یا برای آن برنامه ریزی کنند را بررسی کردیم. در ادامه می خواهیم ببینیم که مشکلاتی که ازدواج برای فرار از خانواده برای شما به وجود می آورد چیست:

1- افزایش طلاق

معمولا زمانی یه دختر یا پسر برای فرار از خانه پدری و دور شدن از خانواده تصمیم می گیرند ازدواج کنند، سعی می کنند با اولین موردهایی که برای ازدواج پیش می آید ازدواج کنند.

ازدواج یک تصمیم بسیار بزرگ و مهم است که فرد باید با چشمان کاملا باز برای آن تصمیم بگیرد. فردی که به ازدواج برای فرار از خانواده فکر می کند، سعی می کند بدون آگاهی کامل و شناخت کافی ازدواج کند تا شرایط را به نفع خودش تغییر دهد.

نکته ای که کسانی که تصمیم دارند ازدواج کنند تا از خانواده دور شوند به آن بی توجه هستند این است که شروع زندگی مشترک بدون داشتن یک شناخت کافی، نتیجه خوبی نخواهد داشت. در واقع به این دلیل که دوست دارند زودتر ازدواج کنند، طرف مقابل شان را نمی شناسند. اما پس از این که زندگی مشترک شان شروع شد و مدتی گذشت متوجه می شوند که چه اشتباه بزرگی انجام داده اند.

در زمینه مشکلات خانوادگی، مراجعه به مشاور خانواده یک راهکار بسیار اساسی و مطمئن است. پیشنهاد می کنم در این مورد حتما مقاله روانشناس خانواده را مطالعه کنید.

2- مشکلات روحی و روانی

یکی دیگر از مشکلات جدی که در ازدواج برای فرار از خانواده اتفاق می افتد این است که پس از مدتی زن یا مرد می بیند که تصورش از زندگی زناشویی با چیزی که در واقعیت وجود دارد کاملا متفاوت است. این فرد به دلیل این که شناخت کافی از همسرش ندارد و اخلاق و عادت های او را کاملا نمی شناسد، زمانی که با ویژگی های منفی اخلاقی همسرش آشنا می شود نمی تواند آن ها را تحمل کند.

این آشنا نبودن باعث می شود که فشار روانی بر روی زن و مرد بسیار زیاد شود و نتوانند به خوبی با شرایط کنار بیایند. همین مشکلات از جمله عواملی است که باعث می شود اضطراب و استرس بالا برود و زن یا مرد نتواند آن ها را تحمل کند. این اضطراب و استرس ها به مرور زمان بیشتر و بیشتر می شود و ممکن است باعث اختلال های جدی روان پزشکی شود.

برای درمان مشکلات روحی عمل کردن به توصیه های یک مشاور مجرب می تواند تاثیر زیادی در آینده فرد داشته باشد. به همین دلیل اگر احساس می کنید که به کمک نیاز دارید، بهتر است به مشاور و روانشناس متخصص مراجعه کنید.

3- زندگی آینده ناموفق

اگر چه ازدواج همه زندگی آینده شما را تعیین نمی کند اما سهم بسیار مهمی در پیشرفت شما دارد. یکی از چالش های ازدواج برای فرار از خانواده این است که فرد تصور می کند بعد از این که ازدواج کرد و از خانه پدرش اش خارج شد، آزاد است هر کاری که دوست دارد انجام بدهد و دیگر قید و بندی را احساس نخواهد کرد.

اما حقیقت این است که ازدواج یک مسئله بسیار مهم است و کسی که ازدواج می کند در معرض مشکلات دیگری قرار می گیرد. تامین کردن زندگی و هم چنین داشتن تعهد به ازدواج از جمله مهم ترین مسائلی است که باید به آن توجه شود.

اهمیت ندادن به این مسئله باعث می شود که افراد نتواند برای زندگی آینده شان تصمیم های واقعی بگیرند و فقط درگیر رویاپردازی باشند. زمانی که این افراد وارد زندگی مشترک می شوند و شرایط جدید را می بینند، با مشکلات جدیدی مواجه می شوند که ممکن است باعث سرخوردگی شان شود.

نتیجه گیری:

منابع:

www.helpguide.org

acrath.org.au