از گذشته های خیلی دیر اختلاف با خانواده همسر مشکل خیلی از زوجهای جوان بوده است. وقتی که شما ازدواج میکنید ناچارید که با خانواده همسرتان ارتباط داشته باشید و این ارتباط گاهی میتواند برای شما مشکلات کوچک و بزرگی را به وجود آورد. هرچقدر هم که ازلحاظ اجتماعی و فرهنگی شبیه به هم باشید اما بازهم تفاوتهایی وجود دارند؛ پس طبیعی است که گاهی به خاطر همین تفاوتها دچار اختلاف با خانواده همسر شوید. زمانی باید این مسئله را جدی بگیرید و برای آن به دنبال راهکار باشید که این اختلافات وارد زندگی شخصی شما با همسرتان شوند و روتین زندگی شما را از حالت عادی خارج کنند.
یکی از مشاوران خانواده نوشت: جامعه سنتی ما در حال رسیدن به مدرنیته است، همهچیز دچار تغییر و تحول شده است، دیگر هیچکس مثل سابق فکر و رفتار نمیکند. زوجهای جوان امروزی به دنبال استقلال هستند و بیش از هر چیز به آن اهمیت میدهند، اما از طرفی پدر و مادرها همچنان دوست دارند با قوانین نانوشته روزگار خود با عروس و دامادشان رفتار کنند و جالبتر آنکه تمایل دارند فرزندانشان نیز مثل جوانی خودشان به سبک والدینشان، زندگی مشترک شان را شروع کنند. در این موقعیت پر از رنج و تنش و خواستههای عجیب و غریب، احتمال درگیری و اختلاف با خانواده همسر بسیار بالا است.
اما سؤالی که پیش می آید این است که اختلاف با خانواده همسر از کجا شروع می شود و با آن چه باید کرد؟ چگونه میتوان از این اختلاف با خانواده همسر تا حد ممکن کم کرد؟
1ـ ما همیشه برای انجام هر کاری، خودمان فکر کرده ایم و تصمیم گرفتهایم، روی پای خودمان ایستادهایم، انتخاب کردهایم که استقلال داشته باشیم، حالا منظور کار شما را نمیفهمم این یعنی چی باید با پدرم مشورت کنم، مگر خودت عاقل و بالغ نیستی مگر استقلال فکری نداری….
هر خانوادهای به نوبه خود یک دولت محسوب می شود با روش خاص خود، با قوانین منحصربهفرد، با شیوههای تربیتی و شیوههای مقابلهای ویژه در برخورد با مشکلات برخورد میکند. به طور یقین طبیعی است وقتی اعضای دو خانوادهای که قوانینشان کاملا باهم متضاد و متفاوت است بخواهند باهم ازدواج کنند، مشکلاتی به وجود می آید و اختلاف با خانواده همسر کوچکترین اتفاق در اینگونه وصلتهاست؛
مثلاً در خانوادهای که حمایت و پشتیبانی حرف اول را می زند و افراد خانواده در نهایت حمایت و پشتیبانی هستند و در خانوادهای دیگر استقلال و فردگرایی بسیار مورد توجه است، بدون شک درهم آمیخته شدن این دو سیستم کاملا متضاد مشکلاتی را موجب میشود که دامنگیر هر سه خانواده است. همخانواده دونفره و همخانواده همسران درگیر مسائلی میشوند که شاید پیدا کردن نقطه اشتراکی کوچک بین آنها مانند جستجوی سوزن در انبار کاه باشد و اختلاف با خانواده همسر کمکم روابط زندگی مشترک را تحتالشعاع قرار میدهد.
2ـ هنگام ایجاد اختلاف با خانواده همسر، همسرم وقتی که با من که حرف میزند طرف مرا میگیرد و مادرش را متهم میکند و وقتی با مادرش حرف میزند طرف او را میگیرد و مرا گناهکار میداند، تنها به این دلیل که میخواهد دعوا را ختم به خیر کند….
سامان دادن رابطههای دو خانواده با عضوهای جدید که همان عروس و داماد هستند، بیهیچ تردیدی به عهده پسر و دختر جوان خانواده است، گاهی زن و مرد از سر ندانستن و بیتجربگی و گاه به تقلید از شیوه زندگی دیگران یا تحتتاثیر گفتهها و شنیدههایشان، تلاش میکنند از همان روز اول گربه را دم حجله بکشند، تنها به این گمان اشتباه که شاید امنیت زندگی مشترکشان را تضمین نمایند و مشکلات زندگی اطرافیانشان را تجربه نکنند، به همین دلیل با همسرشان وارد بحث و جدل میشوند و برای تکمیل شناخت او از اعضای خانوادهاش شروع به گفتن وقایع و حقایقی میکنند که شاید گفتن آنها و دانستن آنها چندان واجب نیست و به این ترتیب با ذهنیتی از قبل تعیینشده فرد جدید را با خانوادهاش آشنا میکنند.
اگرچه عکس این حالت نیز ممکن است، عضو جدید بهگونهای به خانواده معرفی میشود که چندان مناسب نیست و اینچنین است که دانه کاشته شده در زمان آشنایی چند سال بعد بارور و تنومند میشود و موقعیتی برای جنگ پایانناپذیر فراهم میکند ( اختلاف با خانواده همسر همیشگی میشود )، جنگی که شاید جوان ما هرگز فکرش را هم نکرده باشد.
البته گاهی نیز نبود مدیریت روابط درون خانوادگی بعد از شروع زندگی مشترک اغاز کننده اختلاف با خانواده همسر است به این صورت که زوج جوان با باز کردن پای دخالت والدین به زندگیشان مشکلاتی را به وجود میآورند و این ماجرا زمانی بیشتر رخ نشان می دهد که آن ها برای حل مشکلات پیشآمده مجبور به گفتن سخنان متضادی به دو طرف دعوا میشوند که این روش اشتباه، نهتنها مشکلی را حل نمیکند بلکه بر تندی درگیری ایجاد شده میان آنان نیز میافزاید.
3ـ اختلاف با خانواده همسر را میتوان با گفتن این جملات شروع کرد. من هرگز حاضر به دیدن مادرزنم که هیچ، باجناغم هم نیستم، از قدیم و ایان گفتهاند ژِیان ماشین نمیشه باجناغ فامیل نمیشه، پدرم هم همیشه می گفت که چقدر از باجناقهایشان ضرر دیده است، علاج واقعه پیش از وقوع آن است و من حتما همین کار را می کنم ….
برخی از افراد هنوز از روی شنیدهها و دیدهها یا فکرها و باورهای قدیمیشان، نگاه تعصب برانگیز و سوگیرانه نسبت به اقوام همسرشان دارند و رابطه خود با آنان را مثل کارد و پنیری میبینند که هرگز خوب و مناسب نیست کنار هم قرار گیرند. رابطه تلخ مادر شوهر و عروس و داماد و مادرزن یا باجناقها و جاریها داستانی قدیمی است که باعث ایجاد حساسیت برای بعضی از افراد شده و موجب شکراب شدن روابط آنان میشود. این ذهنیتهای از پیش تعیینشده را حذف کنید و افراد را بر اساس شخصیت و عملکردهایشان قضاوت کنید.
4ـ همسرم همیشه دوست دارد کنار خانوادهاش باشد و با آنها رفتوآمد کند. همین مسئله هم من و همخانوادهام را ناراحت میکند و مدام بر سر این مسئله با یکدیگر بحث و جدل میکنیم و بهصورت ناخواسته دارم دچار اختلاف با خانواده همسرم میشوم.
چگونه ارتباط داشتن با خانواده همسر یکی از مهمترین عوامل مؤثر در رخ دادن اختلافهای جدی و درگیریهای خانوادگی است. رابطههای بدون حد و مرز مشخص با خانواده یکی از همسران میتواند استارت اختلاف میان زن و شوهر را بزند و درنهایت منجر به اختلاف با خانواده همسر حالا چه از طرف شوهر و چه از طرف زن میشود.
عروس و دامادهای وابسته
دیدارهای پی در پی ، غیرضروری و خارج از برنامه زوجین با خانوادههایشان، یکی از مهمترین عوامل بروز درگیری و اختلاف بین زوجین و درنهایت تنش و اختلاف با خانواده همسر است. برخی از زوجین بهویژه آنهایی که تازه ازدواج کرده اند ، هر روز از ساعت مشخصی تا پایان شب و گاه حتی چند روز بهطور شبانهروزی به خانه پدری خانم یا آقا میروند وبدون توجه به همسر و زندگی متأهلی شبیه زمان مجردی کنار خانواده هایشان هستند.
شیوه ای از زندگی زناشویی که نه تنها مفید نیست، بلکه مضر است. این روش زندگی، گاه بیانگر وجود اختلاف و مشکلات بین زوجین است و از همه مهمتر آنکه این زوج نمیتوانند بدون حضور اطرافیان، زندگی دو نفرهای را تجربه کنند و به مرور زمان مشکلاتی پیش می آید که باعث می شود زوجین دچار اختلاف با خانواده همسر خود شوند. بی تردید وقتی زندگی زناشویی زوج بدون دغدغه و مشکلات ارتباطی و عاطفی باشد، زن و شوهر برای بودن در خانه خود و در کنار هم بودن لحظهشماری میکنند.
حضور مهمانان ناخوانده
بسیار احتمال دارد که پدر یا مادر یکی از زوجها به دلیل کهولت سن و تنهایی، برای مدتی طولانی با فرزندانشان زندگی کنند، اما گاه والدین بیهیچ دلیل موجهی تنها به صرف محبت زیاد، اختلاف با همسر، به بهانه دیدار نوه یا هر مساله دیگری، به مدت بسیار طولانی در خانه فرزندشان زندگی میکنند و حتی گاهی برادر، خواهر یا یکی دیگر از بستگان درجه اول یکی از طرفین که سرباز یا دانشجوست، به عنوان مهمان در منزل زوج میمانند. زیاد ماندن یکی از اعضای خانواده طرفین در خانه زوج، به مرور زمان مسالهساز خواهد شد و باعث بروز اختلاف و آسیبهای بسیار جدی که گاهی به اختلاف با خانواده همسر نیز می کشد و بر زندگی خصوصی زناشویی نیز تاثیر گذار میشود.
مکالمات تلفنی بیش از حد و طولانی
تماسهای تلفنی زیاد و صحبتهای طولانی مدت با اعضای خانواده، روشی است برای از بین رفتن تنهایی زن و شوهر. در تماسهای تلفنی زیاد و متعدد، قطعا موضوع را به سمت گزارش دادن یا بازگو کردن مسائل روزمره و خصوصی زندگی به دیگری می کشاند و این دقیقا عاملی است که باعث میشود دیگران به راحتی به حریم خصوصی زندگی زوج اشراف داشته باشند.
برملا شدن رازهای خصوصی زندگی کمترین لطمه این گونه از گفتوگوهاست که نه تنها باعث احساس ایجاد ناامنی در همسر میشود، بلکه موجب این تصور اشتباه در ذهن او نیز میشود که همیشه فکر کند در تمامی تصمیمگیریهای زندگیاش ردپایی از افکار خانواده همسرش وجود دارد. همین مساله کوچک و پیش افتاده باعث خواهد شد فرد به ناچار یا دچار اختلاف با خانواده همسر شود و یا سکوت کند و از بیان مطالبی در خانه خود صرف نظر نماید که این خود باعث دوری زوج از یکدیگر و بروز اختلاف بین آنها خواهد شد.
آداب و رسوم دست و پا گیر
مادر و خواهر همسرم میگویند: تو رسم و رسوم نمیدانی، بلد نیستی احترام بگذاری، ما رسم داریم در مهمانیمان حداقل دو نوع غذا میگذاریم و تا بزرگتر هم شروع به خوردن از غذایی نکرده کوچکترها حق ندارند به دیگر غذا ها دست بزنند، تو چرا بدون اینکه به بزرگتر های مجلس و مهمان ها توجه کنی از همان ابتدا مشغول به خوردن سالادها شدی؟
مرسوم کردن رسمهای سخت و بیاساس یکی از بدترین آفات روابط فامیلی است و همیشه نیز عاملی برای گرفتار شدن در مشکلات و مشقات زیادی است تا جایی که گاه باعث میشود برخی از افراد برای جلو گیری از اختلاف با خانواده همسر دست از این دورهمی و خوش گذرانی با هم بردارند و ترجیح دهند هیچ رابطه و رفت و آمدی در کار نباشد، مگر آن که حسرت آن را برای همیشه در دل بماند و دوست داشته باشند در نبودن دیگران لذت ببرند و خوش باشند و صفا کنند.
تحمیلکردن راه و رسم زندگی به زوجین
مادر همسرم به بهانههای مختلف همیشه در خانه ماست هر روز حرفی میزند و شیوه ای از زندگی را برای ما معرفی میکند، همیشه میگوید: «من مو هایم را در آسیاب سفید نکرده ام، از من بپرسید که چطور باید زندگی کنید بالاخره من تجربه زندگی مشترک داشتم و خیلی چیزها را از شما بیشتر میدانم … »
برخی از والدین به بهانه تجربه نداشتن زوج جوان، همیشه به زندگی فرزندانشان سرک میکشند و آنها را وادار میکنند به شیوه آنها زندگی کنند یا زندگیشان را مثل خودشان مدیریت و سازمان دهی کنند و بدتر آن که گاهی نیز سعی میکنند تازه وارد خانهشان را عادت به خواسته های خود دهند که نتیجه ای جز اختلاف و درگیری بین زوج ها ندارد و در نهایت هم این اختلاف بزرگ و بزرگ تر می شود تا اینکه تبدیل به اختلاف با خانواده همسر می شود و فرد همه اتفاقات زندگی اش را از چشم خانواده همسرش می بیند.
نظرات خانواده همسر را شنیدن و فوراً با آن ها مخالفت کردن
بعضی وقت ها برخی از افراد از ترس دخالت های بیش از اندازه خانواده همسر حتی اظهار نظر های بی قصد و غرض و دوستانه آن ها را نیز به منزله دخالت می دانند و به همین دلیل هر زمان که آن ها درباره مسئله ای نظر دهند سریع عکس العمل نشان می دهند تا به اصطلاح طرف را سر جایش بنشانند که بزرگترین عامل اختلاف با خانواده همسر می باشد.
اما لطفا قبل از چنین واکنشی خیلی خوب به صحبت های طرف مقابل گوش کنید. به پیشنهادش فکر کنید. حالا چه این نظر به نفع شما باشد و چه نباشد با گفتن جمله ای مانند :«باشه حتما بهش فکر میکنم» بحث را تمام کنید و نگذارید ادامه دار شود که باعث درگیری و اختلاف با خانوداه همسر شود و بعد در غیاب آن ها کاری که فکر میکنید درست تر است را انجام دهید. واکنش سریع ودر همان لحظه غیر از اینکه بی ادبی است ممکن است بیشتر باعث درگیری کدورت و اختلاف با خانواده همسرشود.
درواقع در یککلام ….
اگرچه اختلاف با خانواده همسر امری طبیعی و معمول است و احتمالاً در هر زندگی مشترکی یک بار رخ میدهد اما شما با در نظر داشتن نکاتی میتوانید از ایجاد اختلاف با خانواده همسر جلوگیری کنید و یا آن را به خوبی و خوشی حل و فصل کنید. آنچه که بیشتر از هر چیزی اهمیت دارد ارتباط شما با همسرتان است.
سعی کنید به خاطر این اختلافات با او بدرفتاری و بداخلاقی نکنید و در عوض بامحبت کردن او را تشویق به قرار دادن مرزهایی برای حریم خصوصی زندگیتان کنید. در هر بحث و اختلافی از او طرفداری کنید و سعی نکنید طرف خانواده خود را بگیرید. به خودتان همیشه یادآوری کنید که شما به خاطر عشق و علاقه به همسر و فرزندانتان باید برای حل اختلافات تلاش کنید. هیچوقت بیش از اندازه با خانواده همسر صمیمی نشوید و ضمن داشتن ارتباطی محترمانه و گرم مرزهای خود را در نظر بگیرید.
آنها از نسلی متفاوتاند، پس سعی نکنید دیدگاه آنها را درباره مسائل مورد تایید خودتان تغییر دهید. نظرات آنها را با شور و شوق بشنوید و در غیاب آنها کاری که فکر میکنید درستتر است را انجام دهید. در زمانی که آن ها حضور دارند سعی نکنید برای همسرتان شاخ و شونه بکشید و قدرت نمایی کنید چون در این صورت زمینه را برای خراب کردن زندگیتان ایجاد میکنید. در موارد شدید و خاص که دخالتهای خانواده همسر بسیار زیاد است سعی کنید در صورت زندگی در محل یکسان محل زندگی خود را تغییر دهید و حتماً از کمکهای یک مشاوره خانواده استفاده کنید. روانشناسان متخصص ما در کلنیک روان آرام با بررسی دقیق شرایط خانوادگی شما و ارائه راهکارهایی کمک میکنند تا به بهترین نحو و بدون ایجاد اختلاف، دخالتهای خانواده همسر را به حداقل برسانید و در کنار همسرتان زندگی آرام و شادی داشته باشید.
زمانی باید این مسئله را جدی بگیرید و برای آن به دنبال راهکار باشید که این اختلافات وارد زندگی شخصی شما با همسرتان شوند و روتین زندگی شما را از حالت عادی خارج کنند.
گاهی زوج جوان با باز کردن پای دخالت والدین به زندگیشان مشکلاتی را به وجود میآورند و این ماجرا زمانی بیشتر رخ نشان می دهد که آن ها برای حل مشکلات پیشآمده مجبور به گفتن سخنان متضادی به دو طرف دعوا میشوند که این روش اشتباه، نهتنها مشکلی را حل نمیکند بلکه بر تندی درگیری ایجاد شده میان آنان نیز میافزاید.
برخی از والدین به بهانه تجربه نداشتن زوج جوان، همیشه به زندگی فرزندانشان سرک میکشند و آنها را وادار میکنند به شیوه آنها زندگی کنند یا زندگیشان را مثل خودشان مدیریت و سازمان دهی کنند و بدتر آن که گاهی نیز سعی میکنند تازهوارد خانهشان را عادت به خواسته های خود دهند که نتیجه ای جز اختلاف و درگیری بین زوج ها ندارد و در نهایت هم این اختلاف بزرگ و بزرگتر می شود تا اینکه تبدیل به اختلاف با خانواده همسر می شود و فرد همه اتفاقات زندگی اش را از چشم خانواده همسرش می بیند.
با سلام. مادرشوهرمن بیشتر شهرستان هستند وگاهی برای دکتر و آزمایش اینجامیان. ولی هیچ علاقه ای ندارن که به خونه خودشون برندو کنارپسر مجردشون بمونند.با وجود۳تا عروس دیگه نزدیک ۱ ماه خونه ما موندندواین باعث بروز اختلاف بین ماشد، چون من مجبور بودم برای مهمان های سرزده پذیرایی کنم، وکنار مادرشوهرم خیلی معذب بودم با همسرم. با همسرم صحبت کردم که بهتره دفعه بعد چند روزی رو هم خونه پسرهای دیگه اش هم بره، چون من واقعا معذب میشم درحضور ایشون و نظم زندگیم به هم میریزه، اما این کار دوباره تکرار شد😔😔 من هم بی حوصله بودم و محل نذاشتم، و ایشون پا شدند رفتند و همسر من سر رفتن ایشون چندروزی با من قهر کردند….و من استرس دارم که مادر شوهرم یا خواهر شوهرها منو ببینند، چطور با من دعوا خواهند کرد. لطفا راهنمایی کنید منو.
عالی بود ولی ماکه هیچ ارتباطی با اونها نداریم چطور ا رتباط برقرار کنیم بعد ازبیست سالواندی
سلام دوست عزیز؛ اگه واقعا این چیزیه که میخواید راههای زیادی برای شروع مجدد وجود داره؛ شروع به بهانه مناسبت های مختلف… یا استفاده از افراد صالح برای واسطه شدن و… اما پیشنهاد میکنم به کمک مشاور خانواده مهارتهایی برای شروع و مدیریت و جلوگیری از عود مشکلات گذشته و… کسب کنید تا شروع خوب و حفظ روابط خوب و مناسبی تجربه کنید.
نظر زوجین شرط است وزوجین نباید به خانواده زیاد وابسته شوند
بعداز بیست سال و اندی..بخدا خدا دوستتون داشته دیگه بهشون رجوع نکنید جونتون راحته بخدا