ترس از ازدواج نکردن

ترس از ازدواج نکردن

بسیاری از افراد مجرد ، چه دختر و چه پسر بار ها این سوال را از خودشان پرسیده اند که اگر ازدواج نکنیم چه اتفاقی خواهد افتاد؟ به طور کلی ترس از ازدواج نکردن امری طبیعی است که رو به رو شدن با آن برای افراد ، متفاوت است. در این شرایط برخی افراد به راحتی از آن می گذرند و برای برخی دیگر ، می شود مهم ترین مشکل زندگی شان ؛ به شکلی که هر روز به آن فکر می کنند و به طور دائم این ترس را در ذهنشان مرور می شود.

دسته اول که بنا به هر دلیلی با این موضوع کنار آمده اند. اما دسته دوم متفاوت اند. امکان دارد فرد مجرد تمایل به ازدواج کردن داشته باشد و از سویی دیگر ، این امکان وجود دارد که دختر یا پسر مجرد نخواهد ازدواج کند و فشار های زیادی برای ازدواج روی خود احساس کند. بروز چنین مشکلاتی در بیشتر اوقات به خاطر عوامل فرهنگی و اجتماعی موجود می باشد. این مشکلات در دختر ها و پسر ها متفاوت است و برای حل این موضوع باید با آگاهی از این شرایط ، تصمیم خود را برای ادامه زندگی بگیرید.

روانشناسان روزانه با جوان های زیادی رو به رو می شوند که زندگی بسیار مناسبی دارند اما به شدت از مجرد ماندن خود احساس نا امیدی و ترس می کنند. و از رو به رو شدن با آینده می ترسند. از طرفی خانم ها و آقایان زیادی هستند که متاهل اند و به دنبال جدایی هستند. یعنی مشاوران هر روزه با گروهی از افراد مواجه می شوند که مجرد هستند و ناراحت ؛ و گروهی دیگر وجود دارد که متاهل هستند و ناراحت!

چه چیز هایی شما را به سمت ازدواج می کشاند ؟ 

ترس از ازدواج نکردن گاهی به خاطر فشار اطرافیان است. وقتی فرد به سن ازدواج می رسد ، از سوی اطرافیان و جامعه فشار هایی به او وارد می شود و دلایل ازدواج به اندازه ای زیاد می باشد که جوانان تصور می‌کنند که باید هر چه زودتر ازدواج کنند و زیر بار این فشار ها رها شوند. حتی اگر خودشان میلی به ازدواج نداشته باشند ، اطرافیان به طور مکرر به آن‌ها ازدواج را توصیه خواهند کرد. همه ما می دانیم که ازدواج کردن بخشی از مسیر بزرگ زندگی می باشد و داشتن روابط عاطفی مناسب و عالی ، خیلی از نیاز های روحی و جسمی شما را برطرف می‌کند. اما وجود چنین فشار هایی سبب ایجاد انگیزه ‌های ازدواج در دهه های بیست و سی زندگی جوانان می‌شود.

اما این انگیزه ‌های نامناسب از کجا می آیند ؟ می توان چند مورد از دلایل شکل گیری این انگیزه ها را بیان کرد:

تفکر این که اگر ازدواج نکنیم با بقیه فرق داریم :

در حالت کلی پیروی از کاری که همه انجام می دهند ، آسان است و عدم پیروی از آن دشوار می‌ باشد. اگر همه افراد بخواهند ازدواج ‌کنند و شما ازدواج نکنید ، فردی غیر عادی به نظر می ‌رسید و تحمل غیر عادی بودن برای افراد کمی دشوار می ‌باشد.

حس عقب ماندن از دیگران چیزی است که شما را بسیار ناراحت می کند ، در این حالت شما سعی می کنید تا به مانند دیگران عمل کنید. قرار گیری در این شرایط موجب می شود که شناخت قبل از ازدواج دیده نشود و تنها صورت گرفتن ازدواج مد نظر افراد باشد که احتمالش زیاد است.

پا به دنیای بزرگتر ها گذاشتن :

برخی تصور می کنند که ازدواج باعث می‌شود دیگران او را یک فرد بالغ بشناسند. در اغلب مواقع چنین تفکری درست می باشد ، آن ها در واقعیت انگار قبول می کنند که شما یک فرد بزرگسال هستید. امکان دارد تا پیش از ازدواج کردن ، شما را به بسیاری از جمع ‌ها راه ندهند و بعضی مسائل را با شما درمیان نگذارند. اما به محض اینکه صحبت از ازدواج به وسط می‌آید ، شما نیز محرم جمع‌ های آن ‌ها خواهید شد.

فشار باورهای مذهبی :

در بعضی اوقات وجود باور ‌های مذهبی به فشاری تبدیل می‌شود که به جوانان ازدواج را تحمیل می‌کند. در حقیقت مذهب برای پیشگیری از فشار های ناشی از مسائل جنسی و عاطفی ، ازدواج  در سنین پایین را توصیه می‌کند. که باعث ایجاد ترس از ازدواج نکردن می شود.

 اگر ازدواج نکنیم برای همیشه تحت کنترل خانواده خواهیم ماند :

نقش پدر و مادر در هنگام ازدواج و انتخاب افراد بسیار مهم است. در این شرایط برخی دختران برای اینکه از کنترل خانواده خود رها شوند و از این حالت خسته شدند ، تمایل به ازدواج نشان می‌دهند. برای آن ها  ازدواج به معنای راهی برای خارج شدن از محدوده کنترل خانواده و استقلال داشتن می باشد.

فرار از حرف مردم :

در اغلب اوقات اطرفیانی وجود دارند که همیشه نظرشان برای شما مهم است. و تصور می کنید که اگر ازدواج نکنید آن ها فکر کنند که شما به اندازه کافی خوب و شایسته نبوده‌اید. این رفتار مخصوصا در مورد دختر ها بیشتر رخ می دهد. زیرا دختران باید انتخاب شوند و اگر ازدواج نکنند به این معنا است که آن ها پسند نشده اند.

برطرف کردن نیاز های جنسی :

برخی  نیاز های جنسی و عاطفی یا علاقه به داشتن فرزند امکان دارد فرد را به سوی ازدواج بکشاند. که این شور و انگیزه در ازدواج افراد در سنین بالاتر به صورت کامل محقق نمی‌شود و امکان دارد به نا امیدی نیز تبدیل شود.

توانایی و نیاز های مالی :

یکی دیگر از مهم ترین دلایل ترس از ازدواج نکردن ، نداشتن درآمد مناسب و عدم توانایی مالی اداره زندگی می‌باشد. به بیان دیگر اگر ازدواج نکنند نمی توانند به خوبی از پس اداره زندگی برایند. این موارد بیشتر در زنان شایع است. زیرا آن ها از کودکی آموخته اند که به کسی وابسته باشند تا زمانی که  ازدواج کنند و به شریک زندگیشان تکیه کنند.

علت ترس از ازدواج نکردن چیست ؟

به علت وجود صحبت ها و تصور های همیشگی که در ذهن اکثر مردم جامعه وجود دارد و به آن باور پیدا کرده اند ، خیلی از مسئله ها را کور کورانه تقلید می کنند. طرز فکر اینکه زنان همیشه در زندگی نا توان تر هستند ، ترس از ازدواج نکردن که باعث تنها ماندن در سنین بالاتر می شود ، و انتقال این ترس به جوان تر ها باعث بیشتر شدن علت ترس از ازدواج نکردن می شود.

در حقیقت این ترس به یک ضرب العجل در افکار و باور های جوانان شده است. که همین موضوع سبب می شود که برخی افراد ازدواج زودهنگام داشته باشند که در این تصمیم عجولانه امکان شکست و ناکامی بیشتر می شود به علاوه برخی دیگر از افراد وجود دارند که برعکس این ماجرا عمل می کنند یعنی دیر ازدواج کرده و باعث بالا رفتن میانگین آماری سن ازدواج شده و این مسئله نیز خود باعث بوجود آمدن توقعات بیشتر از طرف مقابل و از دست دادن برخی موقعیت های مناسب سنی می شود.

اگر بتوانیم آموزش های اولیه را در دوران کودکی به دختران و پسرانمان بیاموزیم و به آن ها ، مهارت های مهمی که در زندگی بسیار به آن نیاز پیدا می کنند را آموزش دهیم و کودکانمان را به سوی مستقل بودن و زندگی سالم و گاهی بدون حضور پدر و مادر حرکت دهیم تا بتوانند افرادی خوشبخت و شاد و دارای استقلال باشند همین حرکت باعث کم شدن تنش ها و اتفاق های نامناسب می شود و امکان به خطر افتادن جنبه های مختلف زندگی و کاهش هرگونه فشار های عصبی می شود.

تعداد زیادی از پیوند ها و ازدواج هایی که صورت گرفته است به دلیل فرار جوانان از باور های قدیمی و سنتی و بدون ریشه ای است که در اذهان عمومی جامعه شکل گرفته است می باشد و جوانان به دلیل ترس از ازدواج نکردن از برچسب هایی که به آن ها زده می شود تن به ازدواج هایی ناخواسته می دهند که علاوه بر وجود فشار های روانی بر خود شخص و خانواده و اطرافیان می شود باعث خراب شدن آرزو های آن فرد و زندگی آینده ی وی می شود.

در دنیای مدرن امروزی با توجه به داشتن امکانات و شرایط مختلف زندگی شهری و حتی در دسترس بودن مطالب مربوطه در سایت های روانشناسی و مجلات مختلف در این زمینه به راحتی می توان از سوالات و مشاوره های قبل ازدواج بهره مند شد و جوانان با استفاده از همین اماکانات فراهم شده به راحتی می توانند انتخاب بهتر با خطای کمتر داشته باشند تا زندگی ای سرشار از آرامش و خوشبختی و به دور از دغدغه ها و اختلاف هایی که در زندگی مشترک پیش می آید باشند.

ترس از ازدواج نکردن در پسران !

در زمان آشنایی و گاهی نامزدی  باید یک سری از آموزش ها را آموخت و برخی از مهارت ها را قوی کرده ، تا با آن ها خو گرفته و به این مسائل عادت کرد. با شریک آینده زندگی تان در مورد هدف ها و آرزو هایی که دوست دارید در آینده به آن ها برسید صحبت کرده و از لحاظ صورت های مختلف شخصیتی ، روحی ، روانی و درونی به تفاهم برسید و سعی کنید نقاط مشترک را پر رنگ کرده و به خاطر بسپارید.

انجام دادن این مهارت های آموزشی قبل از ازدواج باعث سوخت شدن موقعیت های غلط پیش آمده در رابطه با زندگی آینده شما می شود و همچنین باعث به وجود آمدن احساس های مشترک صمیمیت ، اعتماد و حس نزدیکی و دوستی بین شما و فرد مورد نظر می شود.

به خودتان بگویید که با انجام این مهارت ها شاهد دیدن چه چیزی می شوید ؟ به موقعیت هایی که از دست می دهید فکر نکرده و از نبودن آن ها به خود ترس راه ندهید و به جای آن به اتفاق ها و آرامش آینده فکر کنید که باعث داشتن یک رابطه مستحکم عاشقانه و صادقانه می شوید که در آن از اعتماد زیادی بهره مند خواهید شد و حس صمیمیت و دوستی همیشه با شما همراه خواهد بود.

به دنبال مهارت هایی برای درمان و آموزش باشید : گر چه خودتان توانایی پایان دادن نگرانی ها و دل آشوبی های قبل ازدواج را نداشتید از درمان گر های حرفه ای و روانشناسان متخصص در این حوضه کمک بگیرید تا بتوانید برخی از ترس ها را از بین برده و انتخابی درست داشته باشید.

مجرد بودن برای چه کسانی بهتر است ؟

همه ما می دانیم که تنهایی و مجرد ماندن اغلب انسان ها راه حل مناسبی نیست اما بعضی از افراد به خاطر داشتن برخی از اختلال ها و مشکلات روانی و نوع شخصیت تا قبل از اینکه کاملا درمان شوند باید مجرد بمانند برای نمونه بعضی از انسان ها که به دلیل داشتن نوع شخصیت شان ( که روان درمان ها ، آن ها را شخصیت اسکیزوئیدی می نامند ) ، به اندازه ای که در پیوند و ازدواج شان به خودشان و شریک زندگی شان آسیب های جبران ناپذیری وارد می کنند.

اگر چه این افراد را نمی شود مقصر دانست چون علت به وجود آمدن بسیاری از این اختلال ها ریشه در کودکی فرد دارد و این افراد خودشان در وجود این اختلالات نقشی نداشته اند.و در نتیجه مجرد ماندن این اشخاص از ازدواج کردنشان بهتر می باشد.

به جز این گروه اشخاص دیگری هم وجود دارند که به خاطر علت های متفاوت مجرد ماندن به صلاح خودشان و بقیه ، دسته های متعدد دیگری هم هستند. زیرا رابطه های نزدیک و صمیمی موجب می شود که علاوه بر همسر ، فرزند و خانواده و اطرافیان حتی خیلی زیاد تر است خود فرد می باشد و اغلب افراد تجربه و مهارت و رشد متناسب برای وارد شدن به زندگی مشترک و پیوند زناشویی دارد.

این انسان ها همان کسانی هستند که از روانشناسان و روان درمان ها و رابطه های دوستانه و نزدیک و صمیمانه دوری می کنند. و دل نگرانی و دل آشوبی های زیادی از داشتن رابطه های نزدیک در اطرافشان دارند و هنگامی که به طور ناخود آگاه در رابطه ای صمیمی و نزدیک قرار می گیرند ، انگیزه های زیاد و قوی برای آسیب زدن به آن رابطه و افراد درون آن و حتی خودشان دارند ؛ این افراد به اصطلاح علمی دچار سادیسم و مازوخیسم هستند که به معنای خودآزاری است.