اگر بعد از جست و جوی عبارت ” علت بی علاقگی به همه چیز” به این مقاله رسیدید پس احتمالا شما یکی از مبتلایان به این معضل هستید.
بیعلاقگی به همه چیز، احساس پوچی و بیانگیزگی برای تمام افراد در مقاطعی اتفاق میافتد. وقتی که این مقطع طولانی شود دیگر صرفا تجربهی یک حس منفی نیست بلکه میتواند نشانهای از چندید اختلال عصبی و روانی مثل افسردگی باشد. در صورتی که مزمن باشد میتواند به سندرم بی انگیزگی (Amotivational Syndrome) تبدیل شود که قطعا احتیاج به درمان تحت نظر روانشناس یا روانپزشک دارد.
بیماری روانی که با تغییر در احساسات، شخصیت، عملکرد شناختی فرد خود را نشان میدهد سندرم بیانگیزگی نام دارد. اکثرا وقتی دچار آن میشوند آن را “بی علاقگی به همه چیز” خطاب میکنند چون این دقیقا همان حسی است که تجربهاش میکنند.
این بیماری در دهه 1960 در طی مطالعاتی در افرادی که طولانی مدت اعتیاد به مصرف حشیش داشتند مشاهده شد، امروزه هم در بین مصرف کنندگان داروهای روان گردان مثل مت آمفتامین خود را نشان میدهد.
در راستای بروز بی علاقگی به همه چیز ، انرژی و علاقهی انجام کارهای روزمره نیز از بین میرود. به طوری که انجام کارهای روزمره و یا کارهایی که تا به حال به راحتی انجامشان میداد حالا انرژی زیادی از او میگیرند و در نظرش سخت و بزرگ میآیند.
بیعلاقگی به همه چیز گاهی عوارض مصرف دارویی خاص است گاهی هم علائم افسردگی
بی علاقگی به همه چیز میتواند در جزئیترین رفتارهای فرد هم دیده شود؛ مثلا عدم پرداخت قبوض، به تعویق انداختن خرید چیزهایی که قبلا برایشان شوق زیادی داشت، فاصله گرفتن از عرصههایی که جنبه رقابتی دارند مثل مسابقه و کنکور و آزمون و…
سال 2011 ضایعاتی در لوب پیشانی مغز افرادی که دارای علائم بی علاقه به همه چیز بودند کشف کردند. در برخی موقع هم ناشی از سکته مغزی میباشد که بر این قسمت مغز اثر میگذارد.
نکته مهم!
بی علاقگی به همه چیز را در نبود یک بیماری زمینهای تجربه میتوان تجربه کرد. برای مثال
برخی نوجوانان در مواقعی با آن مواجه میشوند که معمولاً با گذشت زمان به آرامی از بین میرود. اما بی انگیزگی و بی علاقگی به همه چیز در طولانیمدت طبیعی نیست.
متاسفانه هنوز تحقیقاتی که به طور دقیق و جزئی علت سندرم بیانگیزگی یا بیعلاقگی به همه چیز را بررسی کرده باشد وجو ندارد.
نوسانات زیاد و اتفاقات عجیب و تلخی که هر روزه در کشور ما اتفاق میافتند تاثیر زیادی در بروز بی علاقگی به همه چیز دارند. اگر روال زندگی نرمالتر یا برنامه ریزی شدهتر بود احتمال بروز سندرم بی علاقگی به همه چیز کاهش مییافت.
برخی کارها است که با انجام آنها میتوان بیعلاقگی به همه چیز را در جوانان کاهش داد.
و…
در این قسمت به راههای درمانی بی علاقگی به همه چیز اشاره خواهد شد. اگر شما از مبتلایان به این سندرم هستید یا در اطرافتان کسی دچار این سندرم است حتما با دقت ادامهی مطلب را مطالعه فرمایید.
متاسفانه! هیچ داروی اختصاصی برای درمان بی علاقگی به همه چیز که مورد تایید FDA یا سازمان غذا و دارو آمریکا باشد وجود ندارد.
روانپزشکان در شرایط حاد با تجویز این داروها سعی میکنند وضعیت بیمار را بهبود ببخشند:
طبق روال همیشکی روانپزشک علاوه بر دارودرمانی دستور روان درمانی تحت نظر یک روانشناس را برای درمان بی انگیزگی شدید همراه با افسردگی یا اضطراب، نیز میدهد. درمان شناختی رفتاری (CBT) از جمله رویکردهایی است که به ذهنیت، افکار و رفتارهای اساسی که احتمالا به احساس بی تفاوتی و بی انگیزگی و علاقگی خفیف کمک کنند، میپردازد.
خبر خوب اینکه تحقیقات و مطالعات در رابطه با سایر درمانهای بالقوه بی انگیزگی مزمن ادامه دارد.
از جمله درمانهای احتمالی، تحریک الکتروتراپی جمجمه است. این رویکرد احتمال دارد به درمان بی انگیزگی پس از آسیب بخش لوب پیشانی مغز کمک کند. در این روند درمان پوچی و بی انگیزگی، متخصص روانپزشک یک جریان الکتریکی کوتاه و با ولتاژ پایین را در پیشانی بیمار وارد میکند تا سبب تحرک مغز شود و معمولا همراه با درد نیست.
تحریک شناختی درمان بالقوه دیگری است که معمولا برای افراد مبتلا به آلزایمر استفاده میشود این روش درمانی شامل مشارکت در فعالیتهای گروهی به منظور تحریک امواج مغزی است.
برای مثال میتوان بهنگاه کردن به تصاویر برای تشخیص حالات چهره یا بازی اشاره نمود.
خوشبختانه با مصرف برخی داروهای گیاهی میتوان به بهبود یا پیشگیری از بی علاقگی به همه چیز پیشگیری کرد. نکته مهم این است که اگر شما جز مصرف کنندگان داروهای ضد افسردگی هستید حتما قبل از شروع مصرف دمنوش با متخصص طب سنتی مشورت کنید زیرا احتمال وجود اختلال دارویی وجود دارد.
در صورت طولانی مدت شدن این احساس و مختل شدن روند زندگیتان مانند پسرفت تحصیلی، از دست دادن موقعیت شغلی یا مواجه شدن با اعتراض پیاپی رئیس و همکار به دلیل کوتاهی در انجام مسئولیت، بی اعتنایی به مرتب کردن و نظافت منزل و لباسها و مسائلی از این دست، حتما به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنید تا مورد درمان قرار بگیرید.